فکر کن رفتی حموم
.
.
.
حولت یادت رفته!
.
.
.
داد می زنی: یکی حوله منو از رو تختم بده...
.
.
.
در یکم باز میشه یه دستی حوله رو میده بهت...
.
.
.
می گیری، تشکر می کنی... خودتو خشک می کنی... لباس می پوشی...
.
.
.
دستتو که میذاری رو دستگیره درو باز کنی بیای بیرون یادت میفته همه مسافرتن و تو تو خونه تنها بودی...!!!
حستو بگوووو
حس ِ جیغ گریه و نهایتا فرار
1393/03/14 - 14:00همونجا تموم میکنم
1393/03/14 - 14:42می گم بسم الله دست این جن ها درد نکنه
1393/03/14 - 15:29ترسوها همتون ترسو هستین
1393/03/14 - 17:29خب تشکر کردی اون خدمتکارت بوده حالا هرکی وهر چی
واااااااااای خیلی وحشتناکه واقعا دیگه اون خونه جای زندگی نیست
1393/03/14 - 18:28من تخت ندارم پس در نتیجه کسی نمی تونه از رو تخت حولمو بده
1393/03/14 - 20:01